محل تبلیغات شما




سردار سلیمانی، قبل از شهادت و قبل از رفتن به سوریه برای اولین بار قبل از اینکه به سفر برود، سه روز خانواده را جمع می‌کند و هیچ جایی نمی‌رود. نه محل کار و نه دفتر رهبری. برای اولین بار بوده که چنین اقدامی می‌‌کرد که برای خانواده هم تعجب‌آور بود. انگار خودش می‌دانست که سفر آخرش است.

شرط حاج قاسم برای عکس یادگاری با پرسنل بیمارستان

خاطرات دکترمحمد ترکمن»، پزشک اطفال از همنشینی با سردار سلیمانی شنیدنی‌است.

روزی که سردار سلیمانی صاحب نوه‌های دوقلو شد/شرط حاج قاسم برای عکس یادگاری با پرسنل بیمارستان

دو سال قبل سردار سلیمانی صاحب نوه های دوقلو شدند. نوزادان در بیمارستانی که من یکی از پزشکان اطفالش بودم، زودتر از موعد به دنیا آمدند. نارس بودند و وزن بسیار کمی داشتند. باید مدتی بستری می شدند. این افتخار نصیب من شد که پزشک نوزادان شوم.این چند روز کافی بود برای گذراندن یک  ترم فشرده اخلاق در کلاس درس سردار حاج قاسم سلیمانی. راستش تا آن زمان فقط از رشادت سردار و دلاوری های او در جنگ با داعش شنیده بودم، نامش برایم تداعی کننده حس خوب امنیت بود اما دومین چهره نظامی ایران  با انسان دوستی و معرفت و تواضعش چهره ای ماندگار را در ذهن من و پرستاران بیمارستان تصویر کرد؛ نمادی از یک انسان واقعی.» 
انتظار چند ساعته برای بستری
دکتر ترکمن با این جملات برگ هایی از فصل تواضع زندگی سردار را مرور می کند: نوه های حاج قاسم سلیمانی به دلیل شرایط خاص باید مدت کوتاهی در بخش ایزوله بیمارستان بستری می شدند اما اتاق ایزوله خالی نداشتیم. یکی از نوزادانی که شرایط فرزندش بحرانی نبود، صحبت کردم و گفتم تا سه ساعت دیگر یکی از اتاق ها خالی می شود. با صدای آرام گفتم نوه های سردار سلیمانی در بیمارستان ما هستند و اتاق ایزوله خالی برای بستری کردنشان نداریم، وضعیت فرزند شما هم که رو به بهبود است. اگر موافق باشید بچه ها را در این اتاق ایزوله بستری کنیم. مادر کودک تا اسم سردار سلیمانی را شنید از جا پرید و گفت چرا که نه!‌  سراسیمه خودش را به راهروی اصلی بیمارستان رساند که سردار را ببیند و در حال حرکت گفت: عمری که حاج قاسم سلیمانی وقف آرامش و امنیت ما کرده با چی جبران می شود. این کمترین و بی مقدار ترین کار است.»
اتاق را خالی کردیم و به سردار گفتم همین حالا نوزادان را بستری می کنیم. ایشان تا ماجرا را شنید گفت: دست نگه دارید. چرا این کار را کردید؟ یک نوزاد بیمار را از اتاق ایزوله بیرون آوردید تا نوه های من را بستری کنید؟ هیچ تفاوتی بین بچه های من و دیگران نیست. لطفا آن نوزاد را به اتاق ایزوله برگردانید. ما هم  صبر می کنیم تا اتاق خالی شود، مثل بقیه بیماران!
گفتم: سردار! مادرآن بچه تا شنید می خواهیم نوه های شما را بستری کنند، خودش اصرار به خالی کردن اتاق ایزوله  داشت. اما ایشان گفتند نه آقای دکتر! کاری که گفتم را انجام دهید. بچه را به اتاق برگردانید.
کاری که سردار گفت را انجام دادم. خانواده دومین فرد نظامی کشور سه ساعت در بیمارستان مثل بقیه مردم منتظر ماندند تا اتاق ایزوله خالی شود و این درس بزرگی بود برای من.
البته تماشای این حجم از تواضع و فروتنی به ماجرای بستری ختم نشد. در این چند روزی که نوه های تازه به دنیا آمده سردار در بیمارستان بودند، کلاس درس مرام و معرفت حاج قاسم سلیمانی برقرار بود؛ برای همه ما از پرستاران و پزشکان گرفته تا بهیاران و کمک بهیاران. از لطف خدا ایشان در این چند روز تهران بودند و به بیمارستان رفت و آمد داشتند.»
دعوت نظافتچی بیمارستان برای ثبت عکس یادگاری
دیدار با سردار قاسم سلیمانی که مردم، تنها با شنیدن نامش احساس امنیت می کردند، برای پرسنل بیمارستان اتفاقی غیر منتظره بود. دکتر ترکمن خاطرات آن روزها را مرور می کند: روز دوم، سردار برای ملاقات فرزندشان و دیدن دوقلوها به بیمارستان آمدند. نمی دانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. پرستارها خوشحال بودند از دیدن سردار ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی حاج قاسم یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. قرار شد عکس یادگاری بگیریم. دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از نیروهای خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم درعکس یادگاری ما باشید.»
سردار خانواده دوست 
از یک طرف دوست داشتم حال نوزادان تازه به دنیا آمده هر چه زودتر خوب شود و از آن طرف، این دو بچه شده بودند نقطه وصل من به سردار؛ و چه مصاحبت شیرینی!»
خاطره آخرین دیدار دکتر ترکمن با سردار شنیدنیست؛ حال بچه ها خوب شد و از بیمارستان مرخص شدند اما من توفیق پیدا کردم که یک بار دیگر در مطب، پذیرای سردار باشم. خانواده دوستی حاج قاسم برای من خیلی جالب بود. با مشغله فراوانی که داشتند و مسئولیت های مهم و سنگینشان، برای اطمینان از سلامت نوه ها چند بار به بیمارستان آمدند و وقتی هم که بچه ها از بیمارستان مرخص شدند، همراه دوقلوها به مطب آمدند. آن روز مطب خیلی شلوغ بود، شلوغ تر از همیشه. بعد از ورود سردار به مطب، منشی من را خبردار کرد و از اتاق بیرون آمدم. سلام و احوالپرسی و راهنمایی شان کردم به داخل اتاق؛ ایشان یکی از نوه ها را درآغوش گرفته بودند و بفرمای من را قبول نکردند و گفتند: به خانم منشی سپردم اسم ما را در نوبت ویزیت بگذارد. منتظر می مانیم تا نوبتمان بشود. من شرمنده شدم و حرفی برای گفتن باقی نماند. سردار مثل بقیه بیماران در مطب نشستند تا نوبتشان شود. دوقلوها را ویزیت کردم و لحظه آخر اجازه خواستم عکس یادگاری با ایشان داشته باشم.
روزی من از آخرین دیدار سردار سلیمانی یک انگشتر بود. هدیه ای که ایشان به من دادند و گفتند آقای دکتر شغل مقدسی دارید. انگار به زبانم قفلی زده بودند و نمی دانستم باید چه بگویم. از همان رو انگشتر را دستم کردم و عهد بستم دین این انگشتر را به صاحبش تا آخر عمر ادا کنم.» 


گردهمایی ۳۰ هزار نفری دانش آموزان بسیجی نسل سلیمانی‌ها» با حضور سردار فدوی جانشین فرمانده کل سپاه و حجت الاسلام پناهیان و همچنین پسر و دختر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در مصلی تهران برگزار شد.

 


سردار سلیمانی انتقام خلبان اردنی را گرفت/ دعایی که حاج قاسم دائم زیر لب می‌خواند

سال گذشته، درست یک سال قبل از شهادت سردار قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، عبد الرحمن ابو سنینه»، نویسنده و رومه نگار فلسطینی در مقاله ای میدانی و تحقیقی تحت عنوان سردار سلیمانی به قلم نویسنده و رومه نگاری فلسطینی» ضمن به رشته تحریر درآوردن بخشی از جوانب و ابعاد مهم زندگی این سردار، به طور ضمنی شهادت وی را نیز پیش بینی می کند.

آنچه در پی می آید، ترجمه مقاله این نویسنده و رومه نگار فلسطینی است که برای شناخت و آشنایی با بخشی از ابعاد این مجاهد فی سبیل الله حائز اهمیت محسوب می شود.

 



فائضه غفارحدادی، نویسنده به همراه همسر شهید حاج حسن طهرانی مقدم و چندنویسنده دیگر به منزل شهید حاج قاسم سلیمانی رفته و با همسر و فرزندان این شهید دیدار کرد. آنچه در ادامه می خوانید، روایتی است از این دیدار.
 
جمعه شب در گروه دوستانه مجازی مان از حال خرابمان می گفتیم و دنبال التیام بودیم. یکی گفت راستی خانواده شهید ابومهدی المهندس هم ایران هستند. آن ها اینجا غریبند. برویم دیدنشان. برای شنبه صبح قرار گذاشتیم. یکی را هم فرستادیم دنبال آدرس و پرس و جو بابت این که آیا می شود ملاقاتشان کرد یا نه. منابع مطلع گفته بودند حالشان مساعد نیست و رفت و آمد هر چه کمتر باشد، برایشان بهتر است. ما هم نخواستیم مزاحمشان بشویم. برنامه را به هم زدیم. اما شوق دیدن خانواده شهید و بعد به هم خوردنش پکرم کرد.
سرماخوردگی لعنتیِ خوب نشو هم نفسم را تنگ کرده بود. همان ساعتی که قرار بود برویم خانه شهید، رفتم دکتر. گفت پنی سیلین لازمی. چه طور انتظار داشتی خود به خود خوب بشوی؟ همه آن ساعتی که قرار بود با همسر شهید ابومهدی زیر یک سقف نفس بکشیم را توی اورژانس درمانگاه به سرمی که قطره هایش تند می رفت، اما تمام نمی شد نگاه کردم و آه کشیدم و به خودم دلداری دادم که حتی خانواده شهید دیدن، هم رزق است و باید قسمتت شود. شاید مزد همان آه هایم بود که شام پختنی حاج خانم طهرانی مقدم زنگ زد که صبح می روم خانه حاج قاسم. می آیی؟ گفتم با سر! و هنوز جمله ام منعقد نشده بود که با پررویی گفتم البته با اجازه شما دو تا نویسنده دیگر را هم می آورم و آن لحظه اصلا نمی دانستم منظورم به کدامشان است. فقط خواستم از فرصتی که پیش آمده بهترین استفاده را بکنم. طفلک حاج خانم هم که چه بگوید؟ گفت بیار!


همرزم سردار شهید قاسم سلیمانی با حضور در دانشگاه مذاهب اسلامی با اشاره به مهمترین ویژگی‌های شخصیتی آن شهید گفت: عشق و ارادت به مکتب اهل بیت (ع)، مطالعه‌ بسیار زیاد، اقتدار و صلابت در عین رحمت، تواضع و مهربانی و پشیمان نشدن از مسیری که انتخاب کرده بود از جمله ویژگی‌های سردار مقاومت بود.

به گزارش ایسنا، مراسم بزرگداشت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی امروز شنبه ( ۱۴ دی ماه) با حضور دانشجویان شیعه و اهل سنت داخلی و بین‌المللی و با سخنرانی حجت‌الاسلام رضایی- هم رزم شهید سلیمانی- در دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد.

حجت‌الاسلام رضایی در این مراسم با اشاره به ویژگی‌های برجسته‌ سپهبد سلیمانی گفت: عشق و ارادت ایشان به مکتب امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) بی نظیر بود. به طوری که علاوه بر توسلات روزانه هر روز زیارت عاشورا می‌خواند و هفته‌ای یک مرتبه جلسه‌ روضه‌ با وجود مشغله‌های زیاد در منزل ایشان برپا بود. به طوری که حتی در زمان‌های ماموریت نیز تماس می‌گرفت و پیگیر این جلسات هفتگی بود.

وی ادامه داد: شهید سلیمانی بسیار اهل مطالعه بود و در مسیر ماموریت‌ها و با وجود خستگی‌ بخش زیادی از مطالعه‌ خود را انجام می‌داد.


 

چند روایت معتبر از زندگی خصوصی سردار سلیمانی

بلوار سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی»؛ این را روی تابلویی آبی‌رنگ وسط ‌میدانی در شهر رابُر و در ١٨٠ کیلومتری کرمان نوشته‌اند. چند کیلومتر آن‌طرف‌تر، روستای قنات ‌ملک» است؛ زادگاه فردی که حالا در دنیا از او به عنوان ژنرال وحشت»، فرمانده بی‌سایه»، ‌‌ مهندس امنیت خاورمیانه» و چندین و چند عنوان دیگر یاد می‌شود و در کنار محبوبیت بی‌حد و ‌حصر در ایران و کشور‌های منطقه، دشمنان هم برای نابودی او لحظه‌شماری می‌کنند.‌ قنات ملک»، روستای پدری قاسم سلیمانی، فرمانده شاخه برون‌مرزی سپاه پاسداران انقلاب ‌اسلامی ایران است، از توابع رابر کرمان. مردم رابر و روستا‌های اطراف، منطقه خود را دیار سلیمانی ‌می‌دانند و بسیاری از آن‌ها در کنار اصطلاحات ستایش‌آمیز در وصف این فرمانده، خاطراتی هم از او ‌دارند. همین چندی پیش، دوماهنامه آمریکایی فارین پالیسی» این سردار ایرانی را یکی از ١٠ فرد قدرتمند دنیا در بخش دفاع و ‌امنیت» دانست؛ ‌


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Brain Blasts